آفتهای بیدار اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 شورای انقلاب اسلامی تشکیل میشود. شورایی که متشکل از شخصیتهای نخبه و انقلابی است و کاری بسیار مشکل را در پیشرو دارد. در شرایطی که جریانهای مختلف فکری سعی در مصادره انقلاب دارند و اوضاع آشفتة کشور طمع کشورهای بیگانه را به تجزیة کشور و فروپاشی انقلاب دو چندان نموده است. نه ارتش هماهنگی وجود دارد و نه یگانی انتظامی برای ساماندهی اوضاع کشور. در چنین شرایطی امام با اتکا به مردم و بسیج مردمی و تشکیل نهادهای مردم نهاد آفتها و توطئهها علیه انقلاب را یکی پس از دیگری خنثی میکنند. در این جبههگیری اقشار مختلف مردم و قومیتهای متنوع در یک صف و با یک هدف در کنار یکدیگر قرار گرفتنهاند.
اولین دغدغة امام و یارانش حاکم کردن قانون در کشور است و مدل حکومتی که در جامعه اجرا شود. با برگزاری همهپرسی در فروردین سال 58 بیش از 98 درصد مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند و نقطة عطفی در انقلاب اسلامی به دست مردم رقم میخورد. چندی بعد نیز قانون اساسی کشور که برگرفته از قوانین ناب اسلامی است و بر محوریت اتحاد و همدلی میان مذاهب و اقلیتهای مختلف دینی و در نظر گرفتن حقوق و آزادی آنها و مبارزه با استبداد و استکبار و حفظ استقلال کشور تدوین میشود. با وجود تعیین مذهب رسمی کشور، تمامی مردم ایران با هر قومیت و مذهبی برابر و برادر در نظر گرفته میشوند. عدم وابستگی به کشورها و عملی نمودن شعار استقلال کشور هر چند که اقدامی دشوار و طاقتفرسا بود اما میوة آن در بلند مدت برداشت شد تا ایران اسلامی پس از سالها تلاش به قلههایی از افتخار، با وجود تمامی دشمنیها، دست یابد.
در مقایسة انقلاب ایران و موفقیتهای آن با شکست انقلاب مصر خلأ موارد فوق کاملاً مشهود است. در واقع مسیر حرکت انقلابی مصر، ظاهری اسلامی را بر تن داشت اما در مقام عمل ضدیت اسلامی را منعکس میکرد و سران این کشور دنبالهرو سیاستهای مبارک بودند. جایگاه مردم در انقلاب این کشور تعریف نشده بود و با وجود عناصر وابسته به رژیم سابق، اخوان از مردم برای جایگزینی با این جریان استفاده نکرد. این جریان پس از رسیدن به قدرت به جای استفاده از تجارب ایران در برپایی جمهوری اسلامی و مواجهة با مشکلات ایران پس از انقلاب، دست دوستی ایران را رد کرد.
با وجود برتری شکنندة مرسی نسبت به شفیق در انتخابات سال 2011، جریان اخوان دچار توهم خود مردمی بودن شد و در تصمیمگیریها توجهی به این موضوع نداشت و اقداماتی نظیر افزایش اختیارات رئیسجمهور و اعتراضات مردمی باز هم جریان اسلامگرای مصر را بیدار نکرد. انقلابیون در مصر برای انقلاب خود چشمانداز و هدف بلند مدتی را ترسیم نکردند و توجهی به تقویت و ساخت زیربناهای اقتصادی در کشور نداشتند. عدم استقلال و تبعیت تلخ از غرب در سیاست خارجی به امید حمایتهای بیگانگان و عدم خود باوری به توانمندیهای داخلی از عوامل انحراف از مسیر انقلاب مصر بود. آفت اختلافانگیزی میان مسلمانان و تفرقه بین شیعه و سنی دامنگیر سران و مقامات مصری شده بود و خود آنها نیز بر شدت این اختلافات افزودند و در عوض دشمنان قسمخوردة اسلام را به دوستی گرفتند. مجموع این اشتباهات و ضعفها منجر به شکست و تنها ماندن انقلابی شد که دل به مساعدت حکام دیکتاتور عرب و دشمنان اسلام خوش کرده بود. در واقع این همان آفت بیداری اسلامی از منظر رهبر معظم انقلاب است که فرمودند: «خود اين بيدارى اسلامى يك پديدة بسيار مهمى است؛ اينجور هم نيست كه حالا با آنتىتزهائى كه به قول خودشان برايش درست كردند، بگوئيم اين بيدارى از بين رفته است؛ نه، اينجورى نيست؛ اين بيدارى به وجود آمده. همين حوادثى كه امروز شما در مصر و در بعضى جاهاى ديگر مشاهده ميكنيد، اينها همهاش نشانة اين است كه عمق بيدارى اسلامى در اين كشورها وجود دارد؛ البته خوب مديريت نشد، ناشيگرى كردند. يكى از همين حرفها اين است كه شما اين ناشيگرىها را پيدا كنيد، ببينيد كجا اشتباه كردند؛ چه كار كردند كه نبايد ميكردند، يا چه كارهائى نكردند كه بايد ميكردند.»
نظرات شما عزیزان: